مفهوم شناسی
تعریف حسد: حسد، در کتب لغت به «آرزوی از بین رفتن نعمت» معنا شده است؛ آرزو داشتن براى زوال و نیستى نعمت کسى که استحقاق آن نعمت را دارد و بسا که با این آرزو و حسادت، عملاً هم کوشش در نابودى نعمت او بنماید.1
حسد در کتب اخلاق نیز این گونه تعریف شده است:
حسد که در فارسى از آن تعبیر به «رشک» مى شود، به معناى «آرزوى زوال نعمت از دیگران است؛ خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد؛ بنابراین کار حسود یا ویرانگرى است، یا آرزوى ویران شدن بنیان نعمتهایى است که خداوند به دیگران داده است؛ خواه آن سرمایه و نعمت به او منتقل شود یا نه.2
برخی دیگر چنین گفتهاند:
حسد، عبارت است از خواستن و آرزوى شدید زوال امتیاز و نعمتى که نصیب محسود شده است؛ فقط از آن جهت که امتیازى است براى شخص محسود. این تعریف، اعمّ از آن است که به اضافه خواستن و آرزوى شدید زوال امتیاز و نعمت از محسود همراه با این باشد که همان امتیاز را شخص حسود دارا شود و اینکه فقط امتیاز از آن محسود زائل شود و نظرى به آن نداشته باشد که امتیاز مورد حسادت به حسود داده شود یا نه. و همچنین اعمّ است از اینکه دارنده امتیاز، آن را بر مبناى حقّ بهدست آورده باشد یا نه، و بر هر یک از دو شقّ امتیاز را در مجراى حقّ بهکار ببرد یا مجراى باطل.3
تفاوت حسد با غبطه
وجه مشترک حسد و غبطه این است که در هر دو، نسبت به نعمتی که در غیر وجود دارد، احساسی به شخص دست میدهد و برابر آن نعمت، احساس کمبود میکند؛ اما میان این دو، تفاوت هم وجود دارد. امام خمینی قدس سره در این باره چنین مینویسد:
حسد حالتى است نفسانى که صاحب آن، آرزو کند سلب کمال و نعمت متوهمى را از غیر؛ چه آن نعمت را خود دارا باشد یا نه، و چه بخواهد به خودش برسد یا نه. و آن، غیر از «غبطه» است؛ چه که صاحب آن مىخواهد از براى خود، نعمتى را که در غیر، توهم کرده است، بدون آنکه میل زوال آن را از او داشته باشد. 4
از آن رو که غبطه، آرزوى وصول به خیر و کمال و امتیازى است که دیگران نیز از آن برخوردارند بدون اینکه سلب و زوال آن را از دیگران آرزو کند، در پارهای مطلوب هم هست؛ زیرا غبطه مىتواند عامل حرکت در مسیر پیشرفت بهسوى خیر و کمال و امتیازات
صحیح بوده باشد.5
پایان این بحث را با کلامی از امام صادق علیه السلام مزین میکنیم:
إنّ المؤمنَ یَغْبِطُ و لا یَحْسُدُ، و المُنافِقُ یَحْسُدُ و لا یَغْبِطُ؛6
مؤمن، غبطه مىخورد و حسادت نمىورزد و منافق، حسادت مىورزد و غبطه نمىخورد.
نشانههای حسد
برای پیشگیری و درمان این رذیله اخلاقی، لازم است از نشانهها و آثار آن، آگاهی داشته باشیم. برای شخص حسود، نشانههایی در روایات آمده است که برخی از آنها را اختصار، توضیح میدهیم.
1.شادی از ناراحتی دیگران
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
یَکْفیکَ مِن الحاسِدِ أنَّهُ یَغْتَمُّ وَقتَ سُرورِکَ؛7
از حسود، همین براى تو بس است که وقتى تو شاد هستى، او غمگین است.
2.توهم نعمت
امیر مؤمنان، علی علیه السلام میفرمایند:
الحاسِدُ یَرى أنَّ زَوالَ النِّعمَةِ عَمَّن یَحسُدُهُ نِعْمَةٌ علَیهِ؛8
حسود، زوال نعمت از محسود را براى خود، نعمت مىداند.
3و4و5. غیبت، چاپلوسی و شماتت کردن
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
قالَ لُقمانُ لابنِهِ: للحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ؛ یَغْتابُ إذا غابَ؛ و یَتَملّقُ إذا شَهِدَ ، و یَشْمَتُ بالمُصیبَةِ؛9
لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است؛ در پشت سر غیبت مىکند، در حضور تملّق مىگوید و به سبب مصیبت محسود[شاد می شود].
6. دشمن دوست نما
امام على علیه السلام میفرمایند:
الحاسِدُ یُظْهِرُ وُدَّهُ فی أقْوالِهِ، و یُخْفی بُغْضَهُ فی أفْعالِهِ، فلَهُ اسْمُ الصَّدیقِ و صِفَةُ العَدُوِّ؛10
حسود به زبان، لاف دوستى مىزند و در عمل، مخفیانه دشمنى مىورزد؛ بنابراین، او نام دوست را بر خود دارد؛ اما صفت دشمن را دارا است.
7.خشم بر پاکان
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
الْحَاسِدُ مُغْتَاظٌ عَلَى مَنْ لَا ذَنْبَ لَه؛11
حسود، بر شخص پاک و به دور از آلودگی، غیظ و کینه میورزد.
8.کوتاهی از تمجید
حضرت على علیه السلام فرمودهاند:
الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَد؛12
ستودن بیش از آنچه که سزاوار است، نوعى چاپلوسى و کمتر از آن، درماندگى یا حسادت است.
9.سرعت در خشم
حضرت على علیه السلام میفرمایند:
الحَسودُ سَریعُ الوَثْبَةِ، بطَیءُ العَطْفَةِ؛13
حسود، زود خشم مىگیرد و کینه از دلش دیر مىرود.
از روایات استفاده میشود که نشانهها مرحله به مرحله از نهان و درون شخص حسود به حدّ ظهور و بروز میرسد؛ بدینگونه که حسود، ابتدا فقط آرزوی زوال نعمت را دارد و هنگامى که مىشنود نعمتى به دیگرى رسیده است، غمگین و ناراحت مىشود؛ هر چند آثارى از خود بروز ندهد. این رفتار، سپس به غیبت کردن و بدگویی و در آخر، به کینه و عداوت و دشمنی و کارشکنى و اقدام عملی میانجامد.
پینوشتها:
1. الحسد: تمنّی زوال نعمة من مستحق لها، و ربما کان مع ذلک سعی فی إزالتها (مفردات راغب، واژه حسد).
2. اخلاق در قرآن، مکارم شیرازی و دیگران، قم، دوم، مدرسه الامامعلی بن ابیطالب،1379. ج2، ص 135و136.
3. ترجمه وتفسیر نهجالبلاغه، محمد تقی جعفری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،هفتم،1376،ج 13، ص 313.
4. چهل حدیث ، روح الله موسوی خمینی قدس سره ، چاپ اول، مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1368.ص89، شرح حدیث پنجم.
5. ر.ک ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج 13، ص 314.
6. بحارالأنوار ، ج70، ص 250.
7. همان، ص256.
8. همان.
9. بحار الأنوار، ج70، ص 251.
10. میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، قم، دفتر تبلیغات، سوم،1370ش،ج2،ص423،واژه حسد.
11. بحار الأنوار ، ج70، ص 256.
12. نهج البلاغة، حکمت 347.
13. میزان الحکمه. ج2، ص230.
برچسب ها : حسادت ,