ریشه‌های تکّبر

رذیله تکبّر مانند سایر رذایل اخلاقى، دارای ریشه‌ها و زمینه‌هایی است که باید آن‌ها را جست‌وجو کرد و دقیقاً شناخت. در زیر به برخی از این زمینه‌ها اشاره می‌کنیم:


الف. حقارت نفس
افراد متکبر، چون در خود کمبودی احساس می‌کنند و از بی توجهی دیگران به خود رنج می‌برند، در صدد جبران این نقیصه هستند و با خودبرتربینی می‌کوشند لذتی کاذب برای خود فراهم کنند و خود را بالاتر بدانند. این حقیقتی است که امروزه در پرتو تحقیقات روان‌شناسى و روان‌کاوى ثابت شده است. در سخنی از امام صادق علیه السلام می‌خوانیم که فرمودند:
کسی تکبر و گردن‌کشى نمی‌کند، مگر به‌سبب ذلتى که در خود مى‏بیند.1

امام خمینی قدس سره در این باره به حدیثی از حضرت امام صادق علیه السلام اشاره می‌کند و چنین تحلیل می‌فرماید:
در کافى شریف، از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: «متکبّران، به صورت مورچگان ضعیفى شوند و مردم آنان را پایمال کنند، تا خداوند از حساب فارغ شود».2

صورت غیبیّه تکبّر، صورت مورچه ضعیف است و شاید این صورت برزخیّه قیامتیّه، براى کوچک و صغیر بودن نفس شخص متکبّر باشد؛ چنان که معلوم شد تکبّر، از کوچکى حوصله و ضعف نفس و ضیق صدر است و چون باطن و لُبّ متکبّر، کوچک است، و صور غیبیّ ملکوتیّ، تابع ملکات نفسانیّ است و بدن، ظلّ روح است در عالم ملکوت وکاملاً تابع آن است؛ پس کوچکى و حقارت روح به بدن سرایت کند و آن را به صورت حیوان کوچک بى‏مقدارى در آورد که در زیر پاى مخلوق پایمال شود، تا مردم از حساب فارغ شوند. محتمل است آن صورت غیبیّ ملکوتیّ، عکس‌العمل حالات دنیایی باشد و چون این جا خود را بزرگ جلوه داده است، حق تعالى او را در آن عالم، کوچک و حقیر کند«کَما تدینُ تُدانُ».3


ب. حُبّ نفس
انسان، چون خود را دوست دارد، اجازه نمی‌دهد به ساحت شخصیت او توهینی شود. گاهی از تحقیر دیگران، پلکانی برای بازسازی شخصیت خود می‌سازد. امام خمینی قدس سره یکی از ریشه های تکبر را بیماری عُجب و حب نفس می‌داند و می‌فرماید:
انسان چون خودبین و خودخواه است، این خودخواهى و محبت مفرط [=زیاد] به نفس، سبب می‌شود که از نقایص و عیوب خود محجوب شود و بدی‌هاى خود را نبیند؛ بلکه گاهى بدی‌هاى خود در نظرش خوبى جلوه کند و فضایل و خوبی‌هایى که دارد، در نظرش مضاعف گردد. به‏ همین نسبت، بسیار شود که از خوبى دیگران محجوب شود و بدی‌هاى آن‌ها در نظرش مضاعف گردد.
پس چون کمال خود و نقص دیگران را دید و محبت مفرط به نفس نیز کمک کرد، در نفس، یک حالت اعجابى پیدا شود نسبت به خودش. پس از این حالت، در باطن نفس، خود را بر دیگران ترفیع دهد و حالت سربلندى و بزرگى براى او دست دهد و خود را بزرگ‌تر از دیگرى ببیند و این حالت،کبر است. چون این حالتِ قلبى در مُلک بدن ظاهر شود، سرکشى و سرفرازى کند و بر دیگران در ظاهر نیز بزرگى فروشد و این، تکبر است.4


ج. برخی رذائل
فیض کاشانى رحمه الله در المحجّة البیضاء چهار ریشه براى تکبّر ذکر کرده است؛ عجب، کینه، حسد و ریا. وی می‌نویسد:تکبّر، خلقى است باطنى؛ اما اخلاق و کارهایى که آشکار مى‏شود، نتیجه تکبّر است، ... این خلق باطنى یک عامل دارد و آن، خودپسندى فرد متکبّر است... ؛ زیرا شخص هر گاه به علم و عمل خود یا به چیزى از انگیزه‏هاى آن عجب کند، خود را بزرگ شمرده، تکبّر ورزد.
اما تکبّر ظاهرى سه عامل دارد: عاملى در متکبّر، عاملى در کسى که بر او تکبّر مى‏شود و عاملى که به غیر از آن دو مربوط است. اما عامل موجود در شخص متکبّر، خودپسندى است و عامل مربوط به شخص مورد تکبّر، کینه و حسد است و آنچه به غیر آن دو مربوط مى‏شود، ریاکارى است. به این اعتبار، چهار عامل وجود خواهد داشت؛ خودپسندى، کینه، حسد، ریاکارى.5

مرحوم فیض تکبر را به هفت عاملی که کمال محسوب می‌شوند مرتبط دانسته، درمان هر یک را به صورت مختصر بیان می‌نماید. این بحث با درمان رذیله تناسب دارد؛ ولی چون این موارد به عنوان اسباب و منشأ تکبر بیان شده، به بیان نظر فیض کاشانی در این‌باره می‌پردازیم:
وی معتقد است که خودبزرگ‌بینى، همیشه از اعتقاد به وجود یکى از صفات کمال در خود سرچشمه مى‏گیرد و صفات کمال، یا مربوط به دین هستند یا دنیا. کمال دینى، عبارت از علم و عمل است و کمال دنیوى، عبارت است از اصل و نسب، جمال، قوت، مال و کثرت یاران.
در ادامه، مرحوم فیض به بیان اجمالی درمان برای هر یک از انواع تکبر می‌پردازد که ما - به لطف و یاری خدا- در شمارة بعد آن را در ضمن راهکارهای درمان کبر خواهیم آورد.


پی نوشتها:

1- مَا مِنْ أَحَدٍ یَتِیهُ إِلَّا مِنْ ذِلَّةٍ یَجِدُهَا فِی نَفْسِهِ وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ علیه السلام قَالَ مَا مِنْ رَجُلٍ تَکَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِی نَفْسِه (کافی، ج‏2، ص 311).

2- إِنَّ الْمُتَکَبِّرِینَ یُجْعَلُونَ فِی صُوَرِ الذَّرِّ یَتَوَطَّأُهُمُ النَّاسُ حَتَّى یَفْرُغَ اللهُ مِنَ الْحِسَاب‏ (کافی، ج‏2، ص 311).

3- شرح‏ حدیث ‏جنود عقل‏ و جهل، نرم‌افزار مجموعه آثار امام خمینی (مرکز تنظیم و نشر آثار امام و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور)، ص350 (با اندکی تصرف).

4- همان، ص333.

5- گزیدة راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء‌ فی تهذیب الاحیا)، ملا محسن فیض کاشانی،‌ ترجمه محمد صادق عارف و...[و دیگران]، ‌مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1389، ص 420و421.






برچسب ها : ریشه های تکبر  ,