انواع نفس در قران و روایات
نفس اماره
اماره در لغت به معنای بسیار امر کننده است. این کلمه در قرآن و روایات اغلب پسوند «بالسوء» دارد؛ بنابراین، نفس اماره، یعنی نفسی که بسیار انسان را به کار بد می کشد. آیاتی که از پرستش هوا نهی میکنند، مراد نفس اماره است.(1) بزرگ ترین خطری که انسان را تهدید می کند، همین نفس اماره است، تا آنجا که ممکن است انسان آن را معبود و خدای خود قرار دهد. در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: «همانا نفس، بسیار انسان را به بدی فرمان می دهد؛ پس کسی که به او اعتماد کند، به او خیانت می کند و کسی که به او اتکا کند، او را هلاک می کند».(2)
خطر نفس اماره، به اندازه ای زیاد است که حتی امامان معصوم غلیهم السلام از آن به خدا شکایت کرده اند. امام سجاد علیه السلام در مناجات به درگاه الهی می فرماید: « خدایا به سوی تو شکایت می کنم از نفسی که به بدی بسیار امر می کند و به سوی خطاها و گناهان مبادرت می ورزد و برای معصیت و نافرمانی نمودن تو حریص است؛ نفسی که لغزش های آن زیاد و آرزوهای آن طولانی است».(3)
منبع:
1. ر.ک: یوسف: 53؛ ص: 26؛ نازعات: 40 و 41؛ جاثیه: 23.
2. ری شهری، میزان الحکمه، ج 10، ص 130.
3. بحارالانوار، ج 94، ص 143.
نفس زکیه
نفس زکیه یعنی انسانی که از هر آلودگی، عیب و از هر صفت پستی پاک و به دور باشد؛ نفسی که وظیفه خویش را اداء نموده و هر آنچه به سود و فایده آن باشد، بدون اجحاف و طغیان و ظلم اخذ نماید؛ پس نفس زکیه یعنی همانطور که می گویند: فلانی زکی می باشد؛ یعنی پاک بوده و کینه و حسد و ظلم نمی ورزد، از حدود خود تجاوز نمی کند، بسیار بخشنده و نیکوکار می باشد، صلح را دوست داشته و از دشمنی و ظلم بیزار است.(1)
منبع:
1. طبرسی، مجمع البیان، ج 1، ص 432؛ طوسی، التیبان، ج 10، ص 257؛ میبدی، کشف الاسرار، ج 10، ص 364؛ خویی، البیان، ج 30، ص 320.
نفس لوامه
انسان بر اثر طغیان غرائز گاهی دچار اشتباه می شود، اما با اندک تأملی پشیمان گشته و از درون خویش با ملامت و سرزنش روبرو می گردد که از این ملامتگر درونی انسان به نفس لوامّه تعبیر گردیده است و قرآن از آن به عظمت یاد نموده و به آن قسم خورده است؛ بنابراین نفس لّوامه نفسی است که انسان را در دنیا بر معصیت ملامت می کند. روایات و آیات، نفس لوّامه را مدح کرده اند و صاحب چنین نفسی باید آن را که علامت بیداری وجدان و آگاهی باطن و ضمیر است، غنیمت بداند و در نیل به مراتب بالاتر تلاش کند.(1)
منبع:
1. طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص 193؛ المیزان، ج20، ص 113.
نفس مطمئنه
روح و نفس انسان، به تناسب رشد خود نام های مختلفی دارد؛ برای مثال آنجا که نفس، انسان را بر گناه ملامت و سرزنش می کند، نفس لوّامه و ملامتگر نام می گیرد و اگر همین روح و نفس، به درجاتی از قرب الهی برسد که به اطمینان نایل شود، به آن نفس مطمئنه می گویند. منظور از نفس مطمئنه، همان روح انسانی است و تعبیر به مطمئنه، اشاره به آرایشی است که در پرتو ایمان، در نفس پیدا و حاصل می شود.در حقیقت نفس مطمئنه، نفسی است که با علاقه مندی و یاد پروردگارش، سکونت یافته و به آنچه او راضی است، رضایت می دهد و در نتیجه، خود را بنده ای می بیند که مالک هیچ خیر و شری و نفع و ضرری، برای خود نیست و از صراط مستقیم منحرف نمی شود، نه به افراط و نه به تفریط.(1)
منبع:
1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 26، ص 476؛ المیزان، ج 2، ص 668.
نفس واحده
از دیدگاه قرآن کریم انسان ها وحدت در خلقت دارند, چون خداوند آن ها را از «نفس واحده» آفریده است. «نفس» به معنای عین است و نفس هر شی، یعنی عین آن شی و نفس انسان، آن چیزی است که قوام انسان به آن است و انسان به واسطه آن, انسان است و آن مجموع روح و جسم انسان در این دنیا و روح به تنهایی در برزخ است. مفسران معتقدند مراد از « نفس واحده»، حضرت آدم علیه السلام و مراد از «زوجها» همسرش حوا می باشد که این دو والدین انسان ها هستند و خلقت حوا نیز از آدم علیه السلام است؛ بنابراین خلقت همه انسان ها به حضرت آدم علیه السلام منتهی شده و در خلقت وحدت دارند.(1)
منبع:
1. المیزان، ج 4، ص 135.