رذایل اخلاقی بخش دوم : تکبر

علائم و نشانه ‏ها

همان‌گونه که طبیب با شناخت علائم و نشانه‌های بیماری، می‌تواند نسخه شفابخش بنویسد، در بیماری‌هاى اخلاقى نیز شناخت علائم، به درمان و ریشه‌کن کردن رذیله کمک می‌کند.

بزرگان اخلاق، نشانه‌هایی را برای این رذیله برشمرده‌اند؛ نشانه‏ هاى تکبّر، بسیار زیاد است، از جمله اینکه افراد متکبّر، به‌گونه‌ خاصی راه می‌روند؛ گردن و شانه‌هایشان را بالا می‌گیرند؛ وقتی می‌خواهند با کسی صحبت کنند، سرشان را زیرمی‌اندازند و با گوشه چشم، اخم نموده، به او نگاه می‌کنند، همیشه گویی از بالا به دیگران نگاه می‌کنند، انتظارات زیادى از مردم دارند؛ از جمله انتظار دارند دیگران به آن‌ها سلام کنند، کسى پیش از آن‌ها وارد مجلس نشود و همیشه در صدر مجلس جاى گیرند، مردم در برابر آن‌ها کوچکى کنند، کسى از آنان انتقاد نکند و حتّى پند و اندرز نگوید، همه براى آن‌ها امتیازى قائل شوند و حریمى نگه دارند، مردم در برابر آن‌ها دست به سینه باشند و همیشه از عظمت آنان سخن بگویند.


برخی دیگر از خصوصیات انسان متکبر، چنین است:

انتقاد کردن دیگران، به ویژه کوچک‌ترها، کارمندان و شاگردان و کسانی که رتبه اجتماعی پایینی دارند، برای انسان متکبر سخت است؛ هر چند حرفشان حق باشد.

انسان متکبر، اشتباه خود را قبول نمی‌کند و به آن اقرار نمی‌نماید. همچنین عذرخواهی کردن برای او بسیار دشوار است.

نشستن با فقرا، بیماران، معلولان و قبول دعوت ایشان، برای او خیلی سخت است.

با کوچک‌ترین بی‌احترامی، زود عصبانی می‌شود.

امثال این کلمات از او زیاد صادر می‌شود: «با من این‌طور حرف نزن!» «با من مخالفت نکن»، «اگر من نبودم که تو...». «با من بودی؟!» و... .

کارهایی مانند اذان گفتن، کار در مجالس اهل‌بیت علیهم السلام و پول جمع کردن برای فقرا را پایین‌تر از شأن خود می‌بیند و به همین دلیل از انجام چنین کارهایی خوداری می‌کند.

بدیهى است ظهور و بروز این حالات، تابع درجه شدّت و ضعف تکبّر است؛ در بعضى، همه این نشانه‏ها ظاهر مى‏شود و در بعضى بخشی از این‌ها.

گاه آثار این خوى نکوهیده، در سخنان شخص آشکار مى‏شود؛ تعبیرهایى که از خود مى‏کند، مبالغه آمیز است و پیوسته ضمیرهاى جمع در باره خود به کار مى‏برد. حتّى تُن صداى او نشان مى‏دهد که آدم مغرور و متکبّرى است. گاه در طرز

پوشیدن لباس، یا مرکب سوارى، خانه و وسایل زندگى، و... آشکار مى‏شود و در همه این موارد، هدفش این است که قارون‏وار ثروت خود را به رخ دیگران بکشد و به گمان خود، برترى خویش را به دیگران ثابت کند.

اقسام تکبر

علمای اخلاق1 برای تکبر، اقسامى را ذکر کرده‌اند که به آن‌ها اشاره می‌کنیم:


تکبر بر خدا

منظور از تکبّر در برابر خداوند -که از نهایت جهل و نادانى سرچشمه مى‏گیرد- این است که انسان ضعیف، ادّعاى الوهیّت کند. نه تنها خود را بنده خدا نداند؛ بلکه سعى کند مردم را به بندگى خود دعوت نماید. افرادی همچون نمرود که خیال

جنگ با خداى آسمان را در سر مى‏پروراند و فرعون که با گفتن: «انَا رَبُّکُمُ الْاَعْلى‏»2 از بندگى خدا تکبر می ورزید، به این نوع از تکبر گرفتار بودند. شکل دیگرى از تکبّر در برابر خدا، تکبّر ابلیس و پیروان اوست که از اطاعت خداوند سر باز

زدند و تشخیص خود را برتر شمرده، به حکمت پروردگار خرده گرفتند.

امام خمینی قدس سره در این قسم، تکبر به اوامر الهی را نیز مطرح فرموده و چنین می‌نویسد:

و اما کبر به اوامر خدا در بعض اهل معصیت پیدا می‌شود، چنان‌که ترک حج می‌کند براى آنکه اعمال آن -از قبیل لباس احرام و غیره - را بر خود روا نمی‌دارد، و ترک نماز می‌کند؛ زیرا وضع سجده را با مقام خود مناسب نمی‌داند. و گاهى در

بعض اهل مناسک و عبادات و اهل علم و دیانت پیدا شود؛ مثلاً ترک اذان کند تکبّراً، و قبول قول حق نکند، اگر از مثل خود یا پایین‌تر از خود بشنود. ... و از همین تکبر است ترک تدریس علمى یا کتابى که با شأن خود مناسب نداند و ترک تدریس

براى اشخاص بى‏عنوان ظاهرى، یا براى عده قلیله، و ترک جماعت در مسجد کوچک و قناعت به عده کم؛ گرچه بداند که رضاى حق تعالى در آن است. و گاهى از بس مطلب دقیق مى‏شود، صاحب این خلق نمى‏فهمد که عملش مستند به خلق کبر

است، مگر آنکه در صدد اصلاح نفس برآید و در مکاید آن دقیق شود.3

پی نوشتها:

1- ر.ک: المحجة البیضاء، ج 6، ص 231 ؛ جامع‏السعادات، ج1، ص 385؛ ترجمه‏اخلاق ص288؛ اخلاق در قرآن، ج‏2، ص 46؛ اخلاق اسلامى ج‏2، ص 44.

2- سوره نازعات: 24.

3-چهل حدیث، نرم‌افزار مجموعه آثار امام خمینی (مرکز تنظیم و نشر آثار امام و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور)، ص81 (با اندکی تصرف).






برچسب ها : علایم تکبر  , اقسام تکبر  ,