دوست

دوستی دختر و پسر و جایگاه آن در جامعه ایران

آنان که می دانند هیچ کاری برای آگاهی و آموزش دیگران نمی کنند و آنان که نادانند هیچ کوششی در آموختن ندارند، چنان که گویی واقعیت بیش از اوهام آنان را می ترساند. (آلندی)

 ایران جزو جوانترین کشورهای دنیاست. بیش از 20 درصد جمعیت این سرزمیندر گروه سنی 25-15 سال قرار دارند. عده دانشجویان ما نزدیک چهار و نیم میلیون نفر است. بیشتر افراد مجرد هستند و در دانشگاه های مختلف در کنار هم به تحصیل می پردازند.

در متن دگرگونی های جسمی و روانی و با آمیزه شورمندانه جوانی و عشق است که دوستی با جنس مخالف و پیوند با او پیدا می شود و نخست شعله های خود را در وجود جوان برمی افروزد و پس از آن آتش به خرمن آرامش خانواده و سنت های جامعه می زند پیشینه دراز آهنگ این دلدادگی که یافته های استوار روان شناسی مهر تایید بر آن می زند، می رساند که هیچ زمان و مکانی را نمی توان نشان داد که از گرمی عشق و زمزمه عشاق خالی باشد!

 

با این بیان چون دوستی جوانان با جنس مخالف ریشه در طبیعت انسانی آنها دارد و واقعیتی است که با جلوه گری های مثبت و منفی خود را بر ما می نمایاند و تحمیل می کند، نه می توان با این کشش تند و بهنجار مبارزه کرد و نه درست است که عنان این میل سرکش را در اختیار خود جوانان قرار داد.

 

جوانی با همه زیبایی و شکوه، دوران نابخردی و بی پروایی است و جوان به فرموده علی (ع): «آرزومند بیش از توان»، «سوداگر غرور» و «به خاک افتاده شهوت ها» است.

از سوی دیگر غریزه جنسی، نیرومندترین کششی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است، به گونه ای که بعضی از مفسران قرآن کریمی یکی از مصداق های بارز کریمه «خلق الانسان ضعیفا» (نساء، 28) را ناتوانی آدمی در برابر سرکشی های این میل دانسته و نیایش «پروردگارا چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه» (بقره، 286) را درباره آن ذکر کرده اند.

 دوست پسر و دوست دختر

بررسی دوستی های دختران و پسران

 عالمان دین و شاعران و نویسندگان حکیم نیز در این زمینه نکات نغز گفته اند و هشدارها داده اند: «شهوت اگر غالب شود و قوت تقوی آن را مقاومت نکند و مخدافعت ننماید، به ارتکاب کبیره کشد و به اقتحام فاحشه انجام.» (غزالی)

 

پسر چون ز ده بر گذشتش سنین       ز نامحرمان گو فراتر نشین

 

بر پنبه آتش نباید فروخت      که تا چشم بر هم زنی خانه سوخت    (سعدی)

و این تنها شعر و اندرز گذشتگان نیست، بلکه تجربه های گران و تلخ انسان مدرن فریاد می زند: «در 1970، 29 درصد دختران 15 ساله تا 19 ساله آمریکایی رابطه جنسی داشته اند، این میزان در 1980 به 42 درصد و در سال 1988 به 52 درصد رسیده است. در سال 1992، 70 درصد پسران 18 ساله و 56 درصد دختران همین سن، نزدیکی جنسی را تجربه کرده بودند. این میزان در 19 سالگی برای هر دو جنس به 76 درصد رسیده است.»

 

شاید گمان کنیم که این فعالیت گسترده جنسی نوجوانان و جوانان آمریکایی به آنها لذت و سرزندگی جوانی می بخشد و توان و بازدهی علمی و کاریشان را افزایش می دهد. هوفمان و همکارانش یادآور می شوند: «نمره های پایین درسی و آرزوهای پایین تحصیلی، رابطه نزدیکی با فعالیت زودهنگام جنسی دارند چون اغلب نوجوانان و جوانان به طریق سالم ارتباط جنسی برقرار نمی کنند، خطر ابتلا به ایدز در کمین آنهاست، خطری که تا سال های بعد به شدت آن پی نمی برند.»

 

ترک تحصیل، درگیری های خانوادگی، بیکاری و مشکلات اقتصادی، ضربه های عاطفی و نیز نوعی طرد نامحسوس اجتماعی، مادران و فرزندان بی گناه آنها را به سوی بیماری های جسمی و روانی متعدد می برد و گاه دختران را به خودکشی وامی دارد ... مشکلات پسران جوان گرچه به شدت گرفتاری های دختران نیست اما آنها نیز از نظر تحصیلی، شغلی و عاطفی آسیب های فراوانی می بینند. به گفته سعدی وقتی «نفس طالب و شهوت غالب» آید، امیدی به رهایی و سلامت نماند.

 

برای دوستی ها و قرارهای عاشقانه این همه جوان شاداب و پرشور که وجودشان پر از کشش و التهاب به جنس مخالف است چگونه می اندیشیم و چه طرح و برنامه ای داریم؟ به نظر می رسد چهار گرایش بین مسئولان سیاسی و اجتماعی و کارشناسان فرهنگی و علمی وجود دارد:

 

گروه اول

چشم را بر واقعیت نمایان و رو به گسترش این پدیده، با همه آسیب هایی که از نظر فردی، خانوادگی و اجتماعی در پی می آورد می بندند و آن را رفتاری شخصی و خصوصی می دانند که هر کس به نحوی با آن برخورد می کند و سرانجام خود راهی را برای برون رفت از گرفتاری های مقطعی آن می گشاید.

 

گروه دوم

روابط آزاد دختران و پسران را نشانی از مدرنیته و دموکراسی به حساب می آورند و از عقب ماندگی های بزرگترها و تنگ نظری های برنامه ریزان حکومتی به شدت انتقاد می کنند که جلوی آزادی و شادی جوانان را می گیرند و آنها را از قافله تمدن دور نگاه می دارند.

 

گروه سوم

هر نوع ارتباط میان دختر و پسر و زن و مرد را جز در صورت اضطرار، ممنوع می دانند زیرا رابطه میان این دو، رابطه آتش و پنبه است و برای دوری از خطر، عقل حکم می کند که این دو، هر چه بیشتر از همدیگر دور نگه داشته شوند. بر این مبنا هر نوع ارتباطی میان دو جنس مخالف، ممکن است باعث جرقه ای شود که کنترل آن در اختیار هیچ یک از طرفین نباشد. از این گذشته، تاثیرات منفی شنیدن صدای نامحرم و هر نوع مصاحبت با جنس مخالف در روح انسان قابل انکار نیست.

 

گروه چهارم

هم دیدگاه سهل گرایانه گروه دوم را ناسازگار با علم و تجربه می دانند و هم دیدگاه گروه سوم را تا حدود زیادی بی انصافی و افراط گرایی به حساب می آورد و با استناد به نظر شهید مطهری، روایاتی را که بر منع زنان در جامعه دلالت دارد، توصیه های اخلاقی و نه فتواهای فقهی معرفی می کنند.

 

این دیدگاه بر این باور است که روابط زن و مرد نباید به گونه ای باشد که تمتعات جنسی در آن سهمی داشته باشد زیرا متعات جنسی منحصرا در چهارچوب زندگی زناشویی مجاز است و کشاندن آن از محیط خانه به اجتماع، موجب تضعیف فعالیت های اجتماعی می شود و در کنار عوامل دیگر،در کاهش آمار ازدواج تاثیر مستقیم و بسزایی دارد.

 

رها کردن دختران و پسران جوان، در منجلاب عشق های آزاد را اگر معدودی خودباخته غرب زده بپذیرند، دیگر مورد قبول دانشمندان و برنامه ریزان اجتماعی نیست. روانشناسان معاصر، در آ؛از هزاره سوم میلادی با طرح مباحث همچون روانشاسی مثبت گرا، هوش هیجانی، روانشناسی دینی، روانشناسی شادکامی این مطلب را مدلل کرده اند که انسان سالم، خوشبخت و مثبت گرا کسی است که بتواند بر تکانه ها و وسوسه های نفسانی خود مهار بزند، لذت های آنی را به تاخیر بیندازد، رابطه جنسی را تا زمان ازدواج برقرار نسازد، خویشتن دار باشد و به جای پرداختن به منافع شخصی خود با دیگران همدردی کند و به حمایت آنها بپردازد.

 

سخت گیری و اعمال محدودیت های زیاد – که مانع آزادی و خلاقیت افراد است – نیز مانع تربیت و رشد انسان های مثبت و خودنگهدار می شود. اینجاست که ناگزیریم میانه روی را پیشه کنیم و در این موضوع یعنی برخورد با مسئله روابط دختران و پسران گرایشی اعتدالی را برگزینیم.

 

اما نکته مهم این است که مدافعان دیدگاه اعتدالی، جز نقد و رد سایر نظرها، طرح روشنی برای جهت دادن روابط دختران و پسران، همسو با ارزش های فرهنگی و دینی جامعه ندارند!

 

راستی چه تعداد از دختران و پسران نوجوان و جوان با جنس مخالف رابطه دارند؟ انواع رابطه ها کدام است؟ اولین ارتباط های عاشقانه از چه سنی شروع می شود؟ زمینه های فردی، خانوادگی و اجتماعی این رابطه ها چیست؟

 

ویژگی های روانشناختی کسانی که با جنس مخالف رابطه دارند، با کسانی که رابطه ندارند چه تفاوت هایی دارد؟ و ده ها سؤال اساسی و راهگشای دیگر، را تنها از طریق پژوهش های میدانی و با به کار گرفتن ابزارهای دقیق سنجش، می توان پاسخ داد و تبیین کرد.

 

امید است سازمان های دولتی مسئول، به کمک صاحبنظران و پژوهشگران زمان آگاه، پس از ترسیمی واقع بینانه از رفتار نوجوانان و جوانان ایرانی در این زمینه، برنامه روشنی را برای سبک زندگی جوانان ما – مطابق با الگوی اسلامی ایرانی ارائه دهند.

 

منبع: مجله سپید دانایی






برچسب ها : مباحث تربیتی  ,