ارزش جوانی

ارزش جوانى

دوران جوانى یکى از با ارزش ترین، متنوع ترین و پیچیده ترین چشم انداز هاى زندگى است. ایام جوانى دوران درخشندگى و فروغ شور و هیجان، سرور و شادى و نشاط و امید و دوران قوّت و قدرت و کار و کوشش است.

هر چند جوان در اول راه، بى تجربه و به دنبال هویت گم شده خویش است؛ اما اگر به نیروها و استعدادهاى فطرى با ارزش خود توجه کرده و به خویشتن دست یابد و از این فرصت طلایى استفاده کند، پایه هاى زندگى خویش را

استحکام بخشیده و به خوشبختى و کمال دست مى یابد. پس به شما جوانان عزیز توصیه مى کنیم، تا این فرصت گران بها از دست نرفته به نکات زیر توجه کنید:


1ـ قدر و قیمت خود را بدانید: ارزش جوانى نسبت به سایر زندگى به حدى است که اولیاى گرامى اسلام، آن را هم ردیف ارزش سلامتى و تندرستى نسبت به ضعف و بیمارى معرفى کرده اند. امام على ـ علیه السلام ـ مى فرماید:

«دو چیز است که قدر و قیمتش را نمى شناسد مگر کسى که آن دو را از دست داده باشد، یکى «جوانى» و دیگرى «تندرستى و عافیت».»[1]


2ـ جوانى دوران حق پذیرى و هدایت پذیرى: امام صادق ـ علیه السلام ـ در دلیل معطوف کردن توجه تبلیغى به نسل جوان مى فرماید: «جوانان زودتر حق را مى پذیرند و سریع تر به هر خیر و صلاحى مى گرایند.»[2]


3ـ جوانى دوران فطرت پاک، لطافت روح و بیدارى احساس مذهبى: سیاهى گناه، خطا، کینه و حسد روح جوان را در بر نگرفته و فطرت پاکش دست نخورده است و کشش هاى معنوى او را به سوى پاکى و تعالى سوق مى دهد؛

جوانانى که از نیرو هاى شهوانى خود شکایت مى کنند و خود را در برابر این تمایلات تحریکى ضربه پذیرى پندارند، بدانند که در مقابل آن علاوه بر نیروى جسمى و روحى قوى، یک نیروى فطرى قوى معنوى در وجود شان هست که مى

توانند با بیدار نگه داشتن آن به مقابله با شهوات غریزى خود بپردازند.


4ـ جوانى دوران تربیت پذیرى و رشد و تعالى: جوان داراى سلامتى فکر و روح مى باشد و از چنان آمادگى ذهنى برخوردار است که چون زمین حاصلخیز خالى مستعد پرورش و رویاندن هر بذرى است که در آن کاشته مى شود. امام

على ـ علیه السلام ـ مى فرماید: «دل جوان نوخاسته مانند زمین آماده ایست که از هر سبزه و گیاه خالى است، هر بذرى که در آن افشانده شود، مى پذیرد و در خود مى پرورد. [3]


5-جوانى دوره توانمندى و تلاش: مهم ترین نیروى انسانى هر جامعه اى رادر نسل جوان آن مى توان یافت قدرت و نیروى جوانى است که مى تواند بر مشکلات زندگى فایق آید و راه حلى سخت و ناهموار را به آسانى بپیماید. به همین

دلیل است که دنیاى امروز، جوانان را در کلیه شئون سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، صنعتى و .... مورد توجه ویژه قرار مى دهد.


6ـ جوان و عزت نفس: ایام جوانى، دوران شکفتگى شرافت دوستى و عزّت خواهى است که یکى از ارکان اساسى سعادت بشرى مى باشد. اگر جوانان بتوانند آن تمایل عالى فطرى را همواره در نهاد خود زنده وحاکم نگه دارند و خود

را از ذلّت و تحقیرى حفظ کنند، زمینه خوشبختى و کامیابى دائمى خویش را فراهم مى کنند. جوانان با عزت و کرامت نفس خود را از پستى گناه و شهوت به دور مى دارند. امام على ـ علیه السلام ـ مى فرماید: «کسى که براى خود

شخصیت قایل است و عزت و کرامت نفس دارد، تمایلات پست جوانى و شهوات در پیش او خوار و ذلیل است.» [4]


7ـ جوان و آزادگى، عدالت خواهى و میل به استقلال و شخصیت: انسان در ایام جوانى دیگر نمى خواهد طفیلى دیگران باشد و مى خواهد یک فرد مستقل، آزاد و اثرگذار باشد. اگر این میل و احساس فطرى جوانى به صورت صحیح

هدایت و رهبرى شود، نمى تواند در برابر ظلم و بى عدالتى ها تحمل کند و به فعالیت و مجاهده براى برقرارى عدالت مى پردازد و در پى کسب هویت و شخصیت خویش از الگوهاى مثبت و الهى تقلید مى کند.


8ـ جوانى دوران عشق و محبت: روح جوان لبریز از امید و آرزو و سرشار از عشق و محبّت است. دوستى ها در این دوران بر پایه محبت و عشق پاک صورت مى گیرد. این دوستى هاى سالم جوانان در آستانه زندگى اجتماعى، تقویت

کننده شخصیت و فعلیت رساننده استعداد هاى اجتماعى آنان است. این گرایش اگر پاکى خود را از دست ندهد، این ارزش فوق العاده را دارد که اولین احساسات واقعى نوع دوستى را در انسان به وجود آورد و از جوان فردى فداکار،

ایثارگر و عاشق الهى بار بیاورد.


9ـ جوانى ایام طراوت و زیبایى، با فرا رسیدن دوران جوانى، نه تنها بدن نیرومند و قوى مى گردد و عواطف و احساسات شکفته مى شوند، بلکه فرد زیبا و با طراوت مى شود. جمال رخسار و نشاط و شادابى چهره، یکى از عوامل جاذبه

میان فردى و محبوبیت اجتماعى و رمز نفوذ در دل دیگران مى باشد.


10ـ جوان مومن محبوب ترین آفریده: پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله و سلم ـ مى فرماید: «محبوب ترین آفریده ها نزد خداوند، جوان نورس و خوش سیمایى است که جوانى و زیبایى خود را در راه خدا و فرمانبرى او خرج کند. این کسى

است که خداوند به او بر فرشتگان فخر مى کند و مى گوید: این به راستى بنده من است.»[5]


منابع کمکى:

1ـ محمد جواد رودگر، جوان، تهران، موسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، 1382.

2ـ محمد تقى فلسفى، جوان از نظر عقل و احساسات، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1384.

3ـ على حسن زاده، جوانان از نگاه معصومان ـ علیهم السلام ـ، قم، راه سبز، 1381.

4ـ سید حمید فتاحى، با جوانان در ساحل خوشبختى، نشر الهادى، 1377.

پی نوشت ها:

[1] . آمدى، عبد الواحد، غرر الحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1369، ص 449.
[2] . کلینى، محمد بن یعقوب، روضه کافى، قم، دار الکتب الاسلامیه، 1348، ص 93.
[3] . فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص 903.
[4] . همان، دشتى، حکمت 449.
[5] . محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، دار الحدیث، 1416 ق، ج5، ص 9.
منبع :نور علیزاده - مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه





برچسب ها : مباحث تربیتی  ,